دکلمه امام رضا (ع)
گوینده : محمدعلی حاج ولی
(دانش آموز دبیرستان شهید مدنی همدان)
در حریم قدسی ات بال مناجاتی بده
گنبدت دل میبرد، وقت ملاقاتی بده
دستهایم خالی از پیش است، سوغاتی بده
من، فقیرم، تکه نانی بهر خیراتی بده
از کنار تو گدا با دست خالی رد نشد
نیست عاقل هر کسی دیوانه مشهد نشد
از دم گرمت مسیحا صاحب دم میشود
بی تو باشم حضرت خورشید، سردم میشود
نان برای خوردن و بردن فراهم میشود
من زیادیام فقط؟ از سفرهات کم میشود؟
این حرم را چشمهای تار میخواهد چه کار؟
پنجره فولاد تو بیمار میخواهد چه کار؟
دل به تو بسته طنابِ دار میخواهد چه کار؟
خب جوابش را بده اصرار میخواهد چه کار؟
پنجره فولاد تو بیمار را آورده است
تو جوابش را بده، دکتر جوابش کرده است
من که زائر بوده ام یک مرتبه در این حرم
وقت مرگ و در فشار قبر و روز محشرم
تو خودت گفتی که منت میگذاری بر سرم
قول دادی ور نه نام مادرت را میبرم
سوختم در عشق تو خورشید، خاموشم نکن
مرگ من در وقت تنهایی فراموشم نکن
در رواق تو تمامی جهان جا میشود
زودتر از گفتن حاجت گره وا میشود
دوست دارم با شما باشم، اجازه میدهی؟
تو رئوفی من گدا باشم، اجازه میدهی؟
شامل لطف رضا باشم، اجازه میدهی؟
با تو یک شب کربلا باشم، اجازه میدهی؟
زائرت هرکس شود، ختم به خیرش میکنی
پاش بیفتد اگر، حر را زهیرش میکنی
رسالت واحد فرهنگی، تعمیق باورهای اعتقادی دینی، افزایش آگاهی های اجتماعی، سیاسی و رشد و پرورش استعدادهای دانش آموزان همراه با نشاط است.
کلیه حقوق سایت برای واحد فرهنگی دبیرستان شهید مدنی همدان محفوظ است.